دلنوشته
ما ادما همیشه نمیتونیم حرف دلمونو بزنیم میتونیما ولی بعد گفتنش ادم یه جوری میشه یا اونی که بهش گفتی بعد دوسه بار شنیدن دفعهی بعدش دیگه نمیگه جونم چته چی شده میگه چته دوباره توهم همیشه یه چیزی داری برای خودت …قبلنا از دوستام میپرسیدم دلتون میگیره چیکار میکنی یکی میگفت من یه آهنگ پلی میکنم صداشم زیاد میکنم بعد هی با خودم حرف میزنمو اخرش یه جوری خودمو راضی میکنم یکی میگفت من هی مینویسم و پاره میکنم یکی میگفت من وقتی ناراحتم شاد گوش میدم یکی گفت من با شهدا حرف میزنم…من الان ناراحتم خیلی هم ناراحتم کلا شاکیم خواستم بنویسم نشد خواستم اهنگ گوش بدم نشد راه اخر خوب ارومت میکنه ….
عکسشو بیاری (شهید رو میگما)بعد هی باهاش حرف بزنی و گریه کنی هی بگی چی تورو ناراحتت کرده …نمیگه بهت چته دوباره نمیگه وقت ندارم نمیگه حوصله ندارم حرفو عوض نمیکنه اروم و بی صدانشسته و حرفتو گوش میده حتی وسط حرفتم نمیپره میزاره راحت حرفتو بزنی راحتا …تازه وقتی که ببینه خیلی حالت بده خیلی اذیتت کردن پیش خدا برات واسطه میشه که خدا دلتو اروم کنه بعد این که حرفات تموم شد و گریه هاتم کردی کلا حس میکنی انگار اتفاقی نیوفتاده برات دلت اروم اروم میشه …
منم امشب حرف زدم دلم الان ارومه …