توجه
???? *پســـــــــر خانوم*‼️
این اَبرو نبود
که برداشتی
آبرو بود!
دست زدن به ابروها
اُبُهت مردانه را از بین میبرد
یک لحظه تامل
❄️یک لحظه لطفا
.
دنیای عجیبی شده
#تنهایی و #بیکاری شده توجیهی برای #ارتباط با جنس مخالف❎
.
پسرک میگفت خب حوصله ام سر میره
خب بیکارم دیگه
برا سرگرمی یه فقط ️
برای وقت گذرونی
.
روزهایش با #اصل گرفتن از دخترها میگذرد
یک پایش توی پی وی است
یا دایرکت جنس مخالف..
.
دغدغه اش شده داشتن #عکس ناموس دیگران
و لایک کردن شون️
.
برایش #متاهل یا #مجرد بودنش مهم نیست
.
گاهی ب بهونه #راهنمایی و نصیحتش میره جلو..
انگار همه ی دنیا لنگِ نصیحتهای به ظاهر #برادرانه ای او به جنس مخالفه
فضای مجازی ب گند کشیده شده
.
انقدر ک هزاران خانواده زندگی شان تق و لق شده و بی ثبات
چرا ک ب جای #همسر
درددل ها
حرف ها
مشکلات
نصیحت ها
با فرد #غریبه و #نامحرم چت میکنند
و این عین #خیانت است❌
.
انگار فراموش کرده ،دختران سرزمینش ارزشمندند
نه #بازیچه برای پر کردن وقت و سرگرمی
.
فراموش کرده ممکن است همین بلا سر #ناموس خودش بیاید
انگار یادش رفته ک مرد است و باید #مردانگی بداند
و با غیرتش به دختران سرزمینش #امنیت بدهد
.
همیشه یک مرد
تکیه گاه بوده
و
سمبل غیرت و جوانمردی..✅
.
پسر سرزمینم
اندکی به خودت بیا
دختر سرزمینم
خودت را کم ارزش نکن
دلنوشته
ما ادما همیشه نمیتونیم حرف دلمونو بزنیم میتونیما ولی بعد گفتنش ادم یه جوری میشه یا اونی که بهش گفتی بعد دوسه بار شنیدن دفعهی بعدش دیگه نمیگه جونم چته چی شده میگه چته دوباره توهم همیشه یه چیزی داری برای خودت …قبلنا از دوستام میپرسیدم دلتون میگیره چیکار میکنی یکی میگفت من یه آهنگ پلی میکنم صداشم زیاد میکنم بعد هی با خودم حرف میزنمو اخرش یه جوری خودمو راضی میکنم یکی میگفت من هی مینویسم و پاره میکنم یکی میگفت من وقتی ناراحتم شاد گوش میدم یکی گفت من با شهدا حرف میزنم…من الان ناراحتم خیلی هم ناراحتم کلا شاکیم خواستم بنویسم نشد خواستم اهنگ گوش بدم نشد راه اخر خوب ارومت میکنه ….
عکسشو بیاری (شهید رو میگما)بعد هی باهاش حرف بزنی و گریه کنی هی بگی چی تورو ناراحتت کرده …نمیگه بهت چته دوباره نمیگه وقت ندارم نمیگه حوصله ندارم حرفو عوض نمیکنه اروم و بی صدانشسته و حرفتو گوش میده حتی وسط حرفتم نمیپره میزاره راحت حرفتو بزنی راحتا …تازه وقتی که ببینه خیلی حالت بده خیلی اذیتت کردن پیش خدا برات واسطه میشه که خدا دلتو اروم کنه بعد این که حرفات تموم شد و گریه هاتم کردی کلا حس میکنی انگار اتفاقی نیوفتاده برات دلت اروم اروم میشه …
منم امشب حرف زدم دلم الان ارومه …
دلنوشته
حـق الناس فـقـط خـوردن مـال مـردم نـیـسـت…????✍????
حق الناس فقط خوردن مال مردم نیست…????
حق الناس فقط دزدی نیست…????
حق الناس فقط غیبت نیست…????
حق الناس فقط دل شکستن نیست…????
حق الناس فقط مسخره کردن افراد نیست…????
همین راه رفتن توــه بد حجاب توی خیابون های شهر حق الناسه…????
همین که تو با اون ریخت رو سنگ فرش خیابون راه میری ، خودش حق الناسه…????
آره … حق الناسه …⛔️
و به گوش باش خواهرم…
????حق الناس???? رو خدا نمیبخشه…
….☝️????….
#دلـنـوشـٺـہ
شیطان شناسی
#شیطان_شناسی
#قسمت_چهارم
#اما_توبه…
میگن #توبه کن #خدا می بخشتت…میگن توبه کن خدا کریمه…میگن توبه کن خدا همه #گناهاتو به خوبی تبدیل میکنه…میگن توبه کن و نماز توبه بخوون…????
ولی من روم نمیشه…????
خجالت میکشم #نماز بخوونم????…خجالت میکشم برم مسجد و روضه
خجالت میکشم وقتی میگن وااای چه پسر/دختر مومنی…
مگه میشه آخه؟????مگه میشه انقد
بدی کنی و #خدا ❤️به روت نیاره و ببخشتت⁉️…
مگه میشه حرف خدارو زمین زده باشی و خدا بگه عیب نداره ،بیا #جبران کن…
با عقل جور در نمیاد،????…من باشم نمی بخشم…خدا چطوری می بخشه????…
(????پرانتز باز???? :به این گونه افکار ،افکار #شیطانی???? و وسوسه برای ماندن در باتلاق #ناامیدی می گویند…واسه همینه که خدا میگه بدترین کاری که با منه خدا می تونی بکنی اینه که از #رحمت و محبت من ناامــــــــــید بشی…)
تا حالا شنیدین ؟میگن خدا کریمه????…کریم ینی چی؟ینی کسی که ????بی مــــــــــنت???? می بخشه…کسی که قبل از اینکه بگی منو ببخش،می بخشه…پس صدبارم بری و بیای خدا چشماشو (نعوذ بالله) روی کارات می بنده و میشه صاف عین کـــــــ✋ـــف دست…
یادتونه خدا گفت عزیزدلم #رابطه_با_نامحرم ممنوع؟????
آره…یادتونه؟!…شما گفتید نه…میخوام دوس شم…حرف خدا افتاد رو زمین…تصور کنید یکی حرفتونو زمین بزنه…چقد ناراحت میشید و بهتون برمیخوره????…پس به خدا هم برمیخوره…این عمل اشتباهو میشه با #توبه???? #جبران کرد…
میگی چه جوری؟بهت میگم…
خدایا…یه روزی یه جایی…حرفتو زدم زمین و رفتم تو راهی که تو گفتی نرو????…تو ناراحت شدی ازم…غصه خوردی???? … الان فهمیدم اشتباه بود…میخوام بشم بنده بامرام و معرفتت که هرچی گفتی، بگم چشم????… تو جون بخواه…قبولم می کنی؟دستمو میگیری؟پایه ای خدا؟
عزیز دل خدا…یادته گفتی من جای خدا باشم این همه نافرمانیو نمی بخشم؟…خدا چطوری می تونه ببخشه؟…
یه سوال بپرسم؟
تو خدایی؟
یعنی ظرفیت های وجودیتو با ظرفیت بی انتهای خــــــــــدا مقایسه می کنی؟!
????یعنی فکر می کنی چون تو خودتو نمی تونی ببخشی،خدا هم با اون همه صفات پاک و بزرگ ،نمی تونه بنده #خطا_کارشو ببخشه؟????
اگه #ظرفیت دل خدا ،اندازه ظرفیت دل ما بود که با اولین #گناه باید می زد شت و پتمون میکرد…پس یادت نره✔️…خدارو با خدایی خودش مقایسه کن ،نه با #بندگی ناچیز خودمون…اوکی؟…حله????????????
پایه بندگی هستی ؟
از نوع بامرامش البته…
هستی؟
بسم الله..
ضرب المثل
یه ضرب المثل زیبای انگليسی:
اشتباه پزشک، زيرخاک دفن می شود.
اشتباه يک مهندس، روی خاک سقوط می كند.
اشتباه يک معلم، روی خاک راه می رود و جهانی را به فنا می كشد.
❤️
شیطان شناسی
بندگی خدا:
#شیطان_شناسی
#قسمت_سوم
#شـــــ????ـــــیطان در انتهاے #رابطہ …
یہ مدت ڪہ از #خدا فاصله می گیرے…یهو دلت پر میشه…یه دلت یکیو میخواد که خیلی وقته نیست????…
یهو دلت 2 رکعت #نماز میخواد…
یهو دلت آش نذری میخواد…
این لحظه…لحظه ایه که بنزین خدات تموم شده….
یکی میاد باهات میشینه حرف میزنه…
یکی مثل یه کــــ????ــــــانال…
یکی مثل یه دوســـــ????ـــــت…
یکی مثل کــــیـ▶️ــــــلیپ…
یکی مثل یه روحــــــ????ــــانی…
یکی مثل یه جمله…
مصمم می شی که برگردی پیش خدا…چون دلت تنگ شده…دلت زده شده از این شرایط…
میری جلو…میری جلو…
هی تو گوشت میخونن که اینایی که تو ذهنت گذشته…این تصمیم ها،این احساسات،همه خواست شیطان بوده هاا…
حواست باشه که تا چه حدی رفتی زیر چتر ????شیطون…تا چه حدی شدی بنده شیطون…
مگه خدا بهت نگفت عزیزدلم???? …این راهو نرو…اشتباهه…
رفتی…
شیطان موقع رانده شدن از درگاه خدا قسم چی خورد؟…گفت :قسم می خورم #بنده های خوبتو از راهت بدر کنم…
شیطان #دشمن قسم خورده خدا و انسان،قسم خورد که توئه بچه مذهبی رو که محکم پای #ایمانت وایستاده بودی روبه در کنه…تا به خدا بگه…دیدی ضایع???? شدی…دیدی حالتو???? گرفتم…
بیا…تحویل بگیر…
اینم همون بنده ای که هی با فخر میگفتی گولتو نمیخوره…#پاکه…
بیا…اینم همون…شد بنده ی من…????
شد غلام حلقه به گوش من…چرا؟؟؟⁉️…
چون پیشنهادای من براش لذت بخش تر بود????…
چون بیشتر حال میکرد ،وقتی بنده من بود…
حالا بشین ببین تا چه گندابی می کشمش پائین????…
و اینگونه شد که ما شدیم بنده شیطون????…چون دلمون #دوس_پسر می خواست…دلمون #شوخی_با_نامحرم می خواست…
تا کی می خوای بمونی بنده شـــــــ????ـــیطون،عزیزه دل خدا؟
تا کی می خوای هر اُردی داد،بگی چـــــشم و با پسر/دختر مردم بری صفاسیتی…
تا کی می خوای بری…اینو به من بگو …
یه جا تمومش کن❌…
یه جا ول کن ????????این بندگی تو خالی رو…چیزی توش نیس…
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
تلنگر
⚫️⚫️ #تلنگر ????
???? #ارتباط_با_نامحرم ????????
دخترانه????????
????بانوی عزیز❕
تا بحال فکر کرده ای که چقدر ارزش و زیبایی و نجابت در تو نهادینه شده????
این ذات پاک تو ????????
آبیاری میخواهد????
مراقبت میخواهد????
درمحیط خوب باید پرورش داده شود✅
❎در شانِ یک دختر نیست❌ که جواب هر پسر بی سروپایی را بدهد ???? و خودش را درگیر هوسهای او کند????
❎وقتی عشوه ها و دلبری هایت را در خیابان برای جلب توجه نامحرم به ????حراج???? میگذاری، ارزشت را کم میکند.
❎وقتی برای مرد نامحرمی غیر از همسرت وقت میگذاری تا آرامَش کنی، نهایت خیانت است????
❎وقتی عکس های شخصی ات ????را در دید مردم میگذاری، اینگونه خودت را حراج کرده ای تا چشمان ناپاک از تو استفاده ابزاری کنند????
خودت خوب میدانی ارزشمندی????
اما در عمل این را نشان نمیدهی❎
✅بانوی عزیز❕
زیاد دم دست نباش❌
ارزش تو والاست
شنیده ای ک جنس ارزان همیشه دم دست است؟????
تو اینگونه نباش…
هیچوقت برای تغییر دیر نیست????
شیطان شناسی
بندگی خدا:
#شیطان_شناسی
#شیطان_در_درون_رابطه
#قسمت_دوم
مایی که ذاتمون اینطور #روابط رو بد میدونه و هی عـذاب وجـدان می گیریم…????
که نکنه داریم #گناه می کنیم…
⚠⚠⚠
وااایییی بـابـام امشب یه طور ازم تعریف می کرد…دلم براش سوخت …????
اگه بدونه من با پـسرا دوستم کلی دلــش می شکنه…
کاش می شد رابــطــ????ــه مون حـلال باشه…
هی حس می کنم یکی داره صــ????ـدام میزنه…
یکی داره میگه راهـت درست نیسـ????ــت…
یکی هـــی تو وجودم حـــرف میزنه…
نمیذاره راحت بگمو بخـنـدم با عشقم…
هی حس میکنم #خــدا داره نـگام میکنه و ناراحته…
چرا دیگه حس نمــ????ــاز ندارم…
ول کن… حالا یکی دو ساعت دیـگه می خوووونــم…
چه فرقی داره آخــــه؟؟؟؟؟
الان یا سـاعت 5 عصــر … میخوونم دیگه خب….????
ای بــابــا…چی میشه حالا یـکم آرایـ????ــش کنم…ناسلامتی دارم میرم پـیش عشــقــمــا…????
یه چی نمیذاره از ته دلــم لذت ببرم…????
بابا عــشــقــم رو به رومه…اما پشت سرش خـــــدارو می بینم… میگه نـگـی نگـ????ــفتی هـــا..
داری جلو چــشـام گــنــاه میکنی…مـــن ایـنـجـا هستم…تو به لذت هات با عـشـقـت برس…
هفته بعدش چهره امام زمان"عج” میاد جلو چشام…که ناراحته و غمگین داره منو با عــشـقــم نـگـاه میکنه…????????????
ای بـــابـــا…نـمـیـذارنــااااااااا…
ینی واقــعــا گـنـاهـــه…????
خدا دلـش میاد….
مگه من دارم چـیـکار میکنم…مگه عـــشـــق گــنــاهــه…????
اگه خـدا نمی خواد عاشق شیم پس چرا اصن عـشـق به وجود اومد…⁉️
خدا هم گـیـر آورده ما رو هـــاااا…
پس ما چـیـکار کنیم خب…
تفریح میریم میگن حرومه….????
دوس پسر حرومه…????
نمیذارن عشق و حال کنیم…هرکاری خواستیم بکنیم شد حروم…????
یعنی واقعا باید یکی رو انتخاب کنم⁉️
⚠یا خـــدا …یا عــشــقــم….⚠
.نمیشه…خــدارم دوس دارم…عشقمم …
خب دوسش دارم…نمیشه…
اصلا بی خیال نــمــاز میشم… خــدا که میدونه من دوست پسر/دختر دارم.
⚠️⚠️⚠️
همشم میگه داری تو گـنـاه غـــرق میشی.????
نماز بخوونم چی بشه؟ولش کن بابا.????
ذره ذره ایمانمون کم میشه…
نـمـاز رفت… حیای چـشـم پـــر… حیای باطـن و فـکر پــــر….
کنترل روابــ????ــط پـــر…
شوخـی با #نامحرم آزاد…????
روضه امام حسین"ع” پـــر…
چشم وا میکنی میبینی آفــ????ــت زده به درخــت وجـودت…
این حرفــا،حرفــای خودت،تصمیم های خودت نبودااا…????
اینا تصمیمات شــیـ????ــطــان بود که بهت قبولوند..دقـت کردی‼️
ادامه دارد ……↘️
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
شیطان-شناسی
#شیطان_شناسی
میگه #تـوبـه می کنم بعد از مدتی می شکنم…????
میگه اراده ندارم …میگه…
انقد تو گفتی…حالا من بگم؟…
↘️↘️↘️
بیا شیطان ???? شناس بشیم…فقط در 3 قسمت…
#قسمت_اول
#شیطان_وقتی_ماقبل_از_شروع_یه_رابطه_ایم…
⏬⏬⏬
بابا بسه دیگه ????
…همه دوستات،رفیق دارن…نگا…تو دلـــ❤ــــت نمی خواد؟❌
حالا مگه قراره چــی بشه…4تا #چت و 4 تا اس و 2 تا زنــگ…❌
بابا تو مراقب خودت هـسـتی که اسیر نشی و وابسته نشـی…❌
یکم فـک کن…چقد خوبه آدم یکیو داشته باشه که به فـکـرش باشه و دوستش داشته باشه…!❌
خــب…
یه چی ته دلـم هست که همش دوست داره مورد توجــه باشه…..
یکی بهش محـبـت کنه…
دوستش داشـتـه باشه….
خب دلم مـیـخواد…چیکار کنم…????
تــنــهــام…????
حوصـله ام سر میره…
دلم مـیـخـواد با یکی حـــرف بـزنم…و…
ادامه دارد…….↘️
توصیه آقا به جوانان برای دوری از گناه
ممکن است ترک گناهی که عادت شده، در اول کار، مقداری مشکل به نظر برسد، اما باید عواقب خطرناک دنیوی و اخروی آن را مد نظر داشته باشید و بدانید که با ارتکاب گناه، خودتان را در دنیا و آخرت به هلاکت و بدبختی خواهید انداخت. و لذا با عزم و اراده ای جدی و با توکل به خداوند متعال و استعانت از درگاه رحمت او، چنین گناهانی را ترک کرده و از دیدن و شنیدن صحنه ها و مطالب مفسده انگیز و معاشرت با دوستان ناباب هم خودداری کنید.
مداومت در خواندن قرآن، شرکت در مجالس وعظ و خطابه، توسل به اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام)، تلاش و جدیت در تحصیل و کسب علوم و معارف، ورزش مستمر، اشتغال به کار مفید و هنرهای سودمندی چون خطاطی، نقاشی، صنعت و…, غافل نبودن از یاد مرگ و روز قیامت میتواند انسان را در این راه یاری کند.
و چنانچه ازدواج نکرده اید سعی کنید با ازدواجی ساده، کم خرج و سالم، دین و جسم خود را از آثار مخرب گناهان، حفظ کنید. ان شاء الله توفیقِ توبه واقعی نصیب شما شود.
جوان گناه کار
حکایت جوان گناه کار و ملایکۀ عذاب که برو موکّلند
چنین خواندم که در محشر جوانی
درآید وز خدا خواهد امانی
بغایت جُرمِ او بسیار باشد
ولی قاضی فضلش یار باشد
ملایک میکنند آنجا شتابش
که پیش آرند در دوزخ عذابش
همی حالی خطاب آید ز درگاه
که از چه میکشید او را درین راه
چنین گویند میتازیم او را
که تا در دوزخ اندازیم او را
خطاب آید دگر امّا معمّا
که هستیم ای عجب با او بهم ما
شما را این نمیباید شنودن
که ما هر دو بهم خواهیم بودن
ملایک این سخن نشنیده باشند
نه هرگز این کرامت دیده باشند
ازین هیبت همه خاموش گردند
بلرزند آنگهی بیهوش گردند
خطاب آید جوان را کای پریشان
چه میپائی هلا بگریز ازیشان
جوان گوید خدایا در چنین جای
که نه سر دارد این وادی ونه پای
کجا یارم شدن از رستخیزی
که نیست این جایگه راه گریزی
خطاب آید که ای در عین مستی
بیا در ما گریز از جمله رستی
جوان گوید مرا این یارگی نیست
که نقد من به جز بیچارگی نیست
مگر تو فضل خود در کار آری
مرا در پردهٔ اسرار آری
خداوندش بپوشد از کرامت
کند پنهانش از خلق قیامت
بدولت جای اسرارش رساند
بخلوتگاه دیدارش رساند
ملایک چون بهوش آیند آنگاه
نه بینند آن جوان را بر سر راه
بجویندش بسی امّا نیابند
بهر سوئی بمردی میشتابند
بحق گویند خصم ما کجا شد
مگر در عالم باقی فنا شد
بهشت و دوزخ این ساعت بجُستیم
نمیبینم و از وی دست شستیم
تو میدانی الهی کو کجا شد
اگر با ما نگوئی جان ما شد
خطاب آید که این از حکمت ماست
که در پرده سرای عصمت ماست
چو او را هست پیش ما قراری
شما را نیست با او هیچ کاری
کنون او داند و ما جاودانه
شما را رفت باید از میانه
عنایت چون ز پیشان یار باشد
کجا اندر میان اغیار باشد
ولی اوّل نبی را در هدایت
نماید آفتابی در عنایت
عنایت گر ترا با خاص گیرد
همه نقصان تو اخلاص گیرد
کند دیدار خویشت آشکاره
که تا کارت نباشد جز نظاره
سبک زندگی تابع ایمان است
ـ نکتۀ اول این است كه رفتار اجتماعى و سبك زندگى، تابع تفسیر ما از زندگى است: هدف زندگى چیست؟ هر هدفى كه ما براى زندگى معین كنیم، براى خودمان ترسیم كنیم، به طور طبیعى، متناسب با خود، یك سبك زندگى به ما پیشنهاد می شود.
ـ بدون مكتب و بدون ایدئولوژى نمی توان یك تمدن را به وجود آورد؛ احتیاج به ایمان است. این تمدن داراى علم خواهد بود، داراى صنعت هم خواهد بود، داراى پیشرفت هم خواهد بود؛ و این مكتب، هدایت كننده و اداره كنندۀ همۀ اینها خواهد شد.
ـ آن كه مكتب توحید را مبناى كار خودش قرار می دهد، آن جامعه اى كه به دنبال توحید حركت می كند، همۀ این خیراتى را كه متوقف بر تمدن سازى است، به دست خواهد آورد؛ یك تمدن بزرگ و عمیق و ریشه دار خواهد ساخت و فكر و فرهنگِ خودش را در دنیا گسترش خواهد داد.
ـ امروز در محیطهاى روشنفكرى، كسانى هستند با شكلهاى گوناگون، با قد و قواره هاى گوناگون، اینها ما را از شعارهاى مكتبى برحذر می دارند؛ دوران اوج شعارهاى مكتبى را كه دهۀ 60 است، زیر سؤال می برند؛
امروز هم از تكرار شعارهاى مكتبى و شعارهاى انقلابى و اسلامى، خودشان واهمه دارند و می خواهند در دل دیگران واهمه بیندازند؛ می گویند آقا، هزینه دارد، دردسر دارد، تحریم دارد، تهدید دارد.
نگاه خوش بینانه این است كه بگوئیم اینها تاریخ نخوانده اند - البته نگاه هاى بدبینانه هم وجود دارد -
اینها اگر تاریخ خوانده بودند و اطلاع داشتند از سرگذشت و منشأ و مبدأ تمدنهائى كه وجود دارد و همین
تمدن مادى غرب كه امروز می خواهد دنیا را فتح تصرف كند و این حرف را نمی زدند. باید بگوئیم اینها
بى اطلاعند، تاریخ نخوانده اند.
نکتۀ دوم: سبک زندگی اسلامی و پرهیز از تقلید
ـ نكتۀ دومى در اینجا وجود دارد و آن این است كه ما براى ساختن این بخش از تمدن نوین اسلامى، بشدت باید از تقلید پرهیز كنیم؛ تقلید از آن كسانى كه سعى دارند روشهاى زندگى و سبك و سلوك زندگى را به ملتها تحمیل كنند.
ـ امروز مظهر كامل و تنها مظهر این زورگوئى و تحمیل، تمدن غربى است. نه اینكه ما بناى دشمنى با غرب و ستیزه گرى با غرب داشته باشیم - این حرف، ناشى از بررسى است – ستیزه گرى و دشمنىِ احساساتى نیست. بعضى بمجرد اینكه اسم غرب و تمدن غرب و شیوه هاى غرب و توطئۀ غرب و دشمنى غرب مى آید، حمل می كنند بر غرب ستیزى: آقا، شماها با غرب دشمنید. نه، ما با غرب پدركشتگىِ آنچنانى نداریم - البته پدركشتگى داریم! - غرض نداریم. این حرف، بررسى شده است.
ـ تقلید از غرب براى كشورهائى كه این تقلید را براى خودشان روا دانستند و عمل كردند، جز ضرر و فاجعه به بار نیاورده؛ حتّى آن كشورهایى كه به ظاهر به صنعتى و اختراعى و ثروتى هم رسیدند، اما مقلد بودند.
ـ علت این است كه فرهنگ غرب، یك فرهنگ مهاجم است. فرهنگ غرب، فرهنگ نابودكنندۀ فرهنگهاست. هرجا غربیها وارد شدند، فرهنگهاى بومى را نابود كردند، بنیانهاى اساسىِ اجتماعى را از بین بردند؛ تا آنجائى كه توانستند، تاریخ ملتها را تغییر دادند، زبان آنها را تغییر دادند، خط آنها را تغییر دادند.
ـ غربیها آنجائى كه توانستند، بنیانهاى فرهنگى و اعتقادى را از بین بردند.
ـ یكى از خصوصیات فرهنگ غربى، عادى سازى گناه است؛ گناه هاى جنسى را عادى می كنند. امروز این وضعیت در خود غرب به فضاحت كشیده شده؛ اول در انگلیس، بعد هم در بعضى از كشورهاى دیگر و آمریكا. این گناه بزرگِ همجنس بازى شده یك ارزش! به فلان سیاستمدار اعتراض می كنند كه چرا او با همجنس بازى مخالف است، یا با همجنس بازها مخالف است!
ـ یكى از نكاتى كه باید در مواجهۀ با دنیاى غرب كاملاً به آن توجه داشت، عامل و ابزار هنرى است كه در اختیار غربیهاست. اینها از هنر حداكثر استفاده را كرده اند براى ترویج این فرهنگ غلط و منحط و هویت سوز؛ بخصوص از هنرهاى نمایشى، بخصوص از سینما حداكثر استفاده را كرده اند.
ـ اینها به صورت پروژه اى یك ملت را تحت مطالعه قرار می دهند، نقاط ضعفش را پیدا می كنند، از روان شناس و جامعه شناس و مورخ و هنرمند و اینها استفاده می كنند، راههاى تسلط بر این ملت را پیدا می كنند؛ بعد به فیلمساز، به فلان بنگاه هنرى در هالیوود سفارش می كنند كه بسازد و می سازد.
جوانان و تکنولوژی های نوین
پیشرفت تکنولوژی های ارتباطی و اطلاعاتی، در زندگی بشر سهم بسزایی داشته است. نمی توان تغییرات بنیادین ناشی از ظهور تکنولوژی های ارتباطی و اطلاعاتی را در عرصه های مختلف زندگی فردی و اجتماعی نادیده گرفت. کاستلز معتقد است از آنجا که انتقال و جریان فرهنگ از طریق ارتباطات صورت می گیرد، حوزه ی فرهنگ که نظام هایی از عقاید و رفتارها را شامل می شود و ساخته ی تاریخ می باشد، با ظهور تکنولوژی جدید دستخوش دگرگونی های بنیادین می گردد. ورود فن آوری های ارتباطی، دگرگونی بنیادینی را در ساختار مناسبات و ارتباطات انسانی ایجاد کرده است. (کاستلز،383:1384 پی آمد این امر شکل گیری نوع جدیدی از تعاملات انسانی است که ضمن تمایز از الگوهای ارتباطی مرسوم در رسانه های ارتباط جمعی عملاً فرصت های نوینی را در جهت تجلی خود و هویت، به وجود آورده است. (گرگی، 53:1385)
فرآیند هویت یابی در دوران مدرن تغییر شکل داده است. در گذشته، مکان نقش کلیدی در خلق هویت اجتماعی افراد داشت، چرا که افراد در محیط های کوچک و بسته زندگی می کردند و هویت اجتماعی آن ها از طریق ارتباط رودررو با اطرافیانشان در یک محیط ثابت شکل می گرفت. افراد کمتر با دنیای خارج ارتباط داشتند و سنت های بومی- محلی بخش اعظم هویت آن ها را شکل می داد. بدنبال مدرنیته و خصوصاً بدنبال ظهور تکنولوژی های نوین اطلاعاتی و ارتباطی، نقش مکان در شکل دهی به هویت بسیار کمرنگ شد، چرا که رسانه ها و تکنولوژی های ارتباطی قادرند فرد را از مکان خودش جدا کنند و به جهان پیوند بزنند، در نتیجه افراد با منابع هویت یابی متکثری روبه رو هستند و هویت یابی شکلی غیر محلی و جهانی پیدا کرده است.
گیدنز برای شرح تغییر نقش مکان در مدرنیته ی متأخر از اصطلاح از جا کندگی استفاده می کند. او معتقد است که جدایی زمان و مکان در دوره ی مدرنیته ی متأخر، شرط وقوع فرآیند از جا کندگی است. از جاکندگی، کنده شدن روابط اجتماعی از محیط های محلی، هم کنش و تجدید ساختار این محیط ها در راستای پهنه های نامحدود زمانی- مکانی است.(گیدنز، 25:1384)
تامپسون نیز معتقد است با ظهور رسانه ها اشکال قدیمی ارتباط و عمومیت تغییر کرده و شکل جدیدی از رؤیت پذیری ایجاد شده است. او در کتاب خود با عنوان رسانه ها و مدرنیته (154:1380) می نویسد: پیش از تحول رسانه ها، عمومی بودن افراد و رویدادها بسته به سهیم بودن آنها در یک محل واحد بود. یک رویداد هنگامی به صورت یک رویداد عمومی در می آمد که در برابر جمعی از افراد که در وقوعش حضور داشتند، به اجرا در می آمد.
تامپسون برای تبیین روشن تر نقش رسانه ها در دنیای مدرن امر خصوصی و عمومی را از هم تفکیک می کند. عمومی چیزی است که قابل رؤیت یا مشاهده باشد، آنچه که در برابر حضار به اجرا درآید، چیزی که برای همه یا بسیاری از افراد، دیدن و شنیدن درباره اش آزاد باشد. در مقابل، خصوصی چیزی است که از دید پنهان باشد، چیزی است که بطور خصوصی یا مخفیانه یا در میان دایره ی محدودی از افراد گفته یا انجام شود. در این معنی، صورت دو وجهی عمومی- خصوصی باید با عام بودن در برابر خاص بودن، آشکار بودن در مقابل پنهان بودن و رؤیت پذیری در مقابل عدم رؤیت پذیری سر و کار داشته باشد. کنش عمومی، کنشی قابل رؤیت است که آشکارا انجام می شود، چنانکه هر کسی می تواند آن را ببیند؛ حال آنکه کنش خصوصی نامرئی است، عملی است که در خفا و در پشت درهای بسته انجام می شود. (تامپسون 152:1380)
شاید بتوان ادعا کرد که ظهور تکنولوژی ها و رسانه های جدید و دگرگونی ها و تغییرات ناشی از آن، تأثیر عمیق تری بر جوانان دارد:
طولانی شدن دورة جوانی و نوجوانی، رواج شیوه های جدید رفتار اجتماعی برای پر کردن فضای زندگی، فردی شدن و کم رنگ شدن شکاف های متداول اجتماعی، اهمیت یافتن سبک زندگی و «سیاست زندگی» برای جوانان، از هم پاشیدگی شبکه های سنتی همسایگی و نوسازی شهری از جملة زمینه های اصلی هستند که شرایط جدیدی را پیش روی جوانان قرار داده اند. آنچه در کنار این روندها و متأثر از رشد رسانه های جدید قابل ذکر است اهمیت بیش از پیش تنوع در اوقات فراغت برای جوانان است. اولین نسل آشنا با کامپیوتر و تکنولوژی های ارتباطی را باید نسل فعلی دانست. بسیاری از آنان می توانند با طیفی از نرم افزارهای کامپیوتری کار کنند و به راحتی آن را بفهمند. این تحولات تکنولوژیک علاوه بر تأثیر بر ذوق، سلیقه و نیاز ارتباطی آنها، گذراندن اوقات فراغت آنها را نیز تحت تأثیر قرار داده است. دو فرآیند رسانه ای شدن[1] و خانگی شدن[2] توصیف کنندة گذران بخش عمده ای از فراغت جوانان در جوامع مدرن است. جوانان فراغت خود را بیش از پیش در خلوت سپری می کنند و برای سرگرم شدن به طور فزاینده ای به رسانه های جدید متکی هستند.
نقش همسالان در الگوسازی و هویت جوانان:
یکی از مهم ترین گروه های مرجع جوانان، گروه همالان و دوستان است. در دوره ی جوانی، گروه دوستی نقش مهمی در الگو پذیری و شکل گیری شخصیت جوانان ایفا می کند. دوران جوانی اقتضائات خاص خود را دارد. میل به نوگرایی، تمایل به استقلال، مد گرایی، تمایل به مطرح کردن و ابراز خود، الگو گرفتن و افزایش ارتباط با همسالان و … از ویژگی های دوران جوانی است. در نتیجه ارتباط با دوستان و وسایلی که این ارتباط را فراهم می کنند، از اهمیت بسزایی برخوردارند.
چراخود مسلمانان(شیعه و سنی)دراعتقاداتشان نسبت به امام زمان(عج)نظرات متفاوتی دارند؟
براستی اعتقاد به حضرت مهدی(عج) در جایگاه پیشوای منتظر برای تعغییر جهان به جهانی بهتر،در احادیث پیامبر(ص) به طور عموم و در روایات اهل بیت(ع) به طور خصوص آمده است و به حدی بر این مساٌله تاکید شده است که جای هیچ شکی برای انسان باقی نمیگذارد…
همچنین مرحوم شیخ محمد رضا مظفر از دیگر بزرگان مکتب شیعه میفرماید:مساٌله بشارت به ظهور مهدی(عج) از اولاد حضرت فاطمه(ع) در آخرالزمان و اینکه زمین را از عدل و داد پر میکند بعد از آنکه ظلم و جور پر شده باشد،از مسائلیست که به طور متواتر از پیامبر(ص) رسیده است و مسلمانان در کتابهای روایی خود،آنهارانقل کرده اند.
ناصرالدین البانی از بزرگان اهل سنت میگوید اما مساٌله ی مهدی،باید دانسته شود که درباره ی خروج او احادیث صحیح بسیاری وارد شده است…
شیخ عبدالمحسن بن حمد العباد از دیگر اندیشمندان اهل سنت میگوید:همانا کثرت احادیث مهدی(عج) و تعدد طرق آنها و اثبات آنها در کتابهای اهل سنت به حدی رسیده است که بسیار دشوار بنظر میرسد بگوییم حقیقتی ندارد،مگر اینکه کسی جاهل بوده یا اهل جدل باشدیا در سند های آنها دقت نکرده باشد و بر کلام بزرگان اهل علم واقف نباشد…
ب. یکی دیگر از مسائل مورد قبول هر دو گروه،موضوع فراگیر بودن دعوت و حکومت حضرت مهدی(عج) است. خداوند متعال در قرآن کریم به این اشاره کرده{{وعد الله الذین آمنو منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض…}}؛خداوند،به کسانی از شما بندگان که ایمان آورد و نیکوکار شوند،وعده داده آنان را بر روی زمین خلافت دهد…..
امام باقر در مورد گستره ی حکومت مهدی(عج) فرمود:یلمک القائم ثلاثمائة سنة ویز داد تسعا کما لبس اهل الکهف فی کهفهم،یملا الارض عدلا و قسطا کما ملئت ظلما و جورا فیفتح الله له شرق الارض و غربها؛ قائم (عج) 309 سال مالک زمین میشود و در آن،حکومت میکند؛همان گونه که اهل کهف در غارشان درنگ کردند. زمین را از عدل و داد پر خواهد کرد همان گونه که از ظلم و جور باشد. خداوند برای او شرق و غرب عالم را فتح خواهد کرد…»
احمد بن حنبل از بزرگان عامه و سر سلسله گروه حنابله،به سندش از رسول خدا(ص) نقل کرده است که فرمود:تملا الارضظلما و جورا ثم یخرج رجل من عترتی یملک سبعا او ستعا فیملا الارض قسطا و عدلا؛زمین پر از ظلم و ستم میشود در این هنگام،شخصی از عترتم خروج میکند و د مدت 7 یا 9 سال مالک زمین خواهد شد. در این هنگام،زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد.
ج. با توجه به روایات رسیده از هر دو گروه،پی میبریم که همگی اتفاق دارند که لقب منجی جهانی،«مهدی» است.
مرحوم علامه ی مجلسی از پیامبر اکرم(ص) نقل میکند که فرمود:یخرج المهدی علی فیها مناد ینادی هذا المهدی خلیفه الله فاتبعوه؛مهدی خروج میکند در حالی که بالای سر او ابری ست و میان آن ابر،کسی است که ندا میکند: این مهدی خلیفه ی خداست او را پیروی کنیـد»
حاکم نیشابوری از علمای حدیث عامه به سند خود از ابو سعید خدری نقل کرده است رسول خدا(ص) فرمود:المهدی منا اهل بیت؛مهدی از اهل بیت است
د. از دیگر مواردی که همه ی مسلمانان اتفاق نظر دارند اینکه مهدی موعود (ع) از ذریه پیامبر اکرم (ص) و از فرزندان فاطمه (ع) است.
امام باقر فرمود:«المهدی رجل من ولد فاطمه؛مهدی مردی از اولاد فاطمه است
در روایات اهل سنت از سعید بن مسیب نقل شده است:نزد ام سلمه بودم که سخن از مهدی(عج) به میان آمد ام سلمه فرمود: از رسول خدا (ص) شنیدم که می فرمود:المهدی من ولد فاطمه؛مهدی از اولاد فاطمه است»
ابو سعید خدری میگوید:رسول خدا (ص) فرمود: «لا تقوم الساعه حتی تمتلی الارض ظلما و عدوانا. ثم یخرج رجلمن عترتی(او من اهل بیتی)یملاها قسطا و عدلا کما ملئت و عدوانا؛قیامت بر پا نمیشود تا اینکه زمین پر از ظلم و جور شده باشد. فرمود:سپس مردی از عترتم یا از اهل بیتم [تردید از راوی است] قیام میکند و زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد همان گونه که پر از ظلم و جور شده است
ه. نزول حضرت عیسی(ع) و اقتدای او به حضرت مهدی(عج) از دیگر اموری است که هر دو گروه به آن اشاره کرده اند.
ابوبصیر میگوید:از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: و ینزل روح الله عیسی بن مریم فیصلی خلفه؛نازل میشود روح الله عیسی پسر مریم،پس نماز میخواند پشت سر او[امام مهدی (عج)].
ابوهریره از راویان بزرگ عامه از پیامبر(ص) نقل میکند:«کیف انتم اذا نزل ابن مریم فیکم و امامکم منکم؛چگونه اید زمانی که پسر مریم فرود آید در حالی که امام شما فردی از خودتان است؟
در صحیح مسلم که از اصلی ترین کتب حدیثی اهل سنت است آمده است که جابر بن عبدالله انصاری از پیامبر (ص) نقل میکند که حضرت فرمودند:«دائما طایفه ای از امتم بر حق و ظاهرند تاروز قیامت سپس فرمود: عیسی بن مریم از آسمان فرود آید. امیر آنها به حضرت عیسی میگوید پیش آی و برای ما امامت کن او در جواب میگوید: «خیر براستی بعضی از شما بر بعضی دیگر امیر است برای اکرام خدا بر این امت»
ابو سعید خدری از رسول خدا(ص) نقل میکند که آن حضرت فرمود:منا الذی یصلی عیسی بن مریم خلفه؛از ماست کسی که به عیسی بن مریم به او اقتدا کرده و نماز میگزارد.
و. معرفی و علائم ظهور نیز از دیگر امور مورد اتفاق است
جابر از امام باقر نقل میکند:پس فرود می آید امیر لشکر سفیانی[همراه لشکرش] به[زمین] بیداء پس منادی از آسمان ندا میدهد « ای بیداء نابود کن قوم [= لشکر] را» پس آنها را در خود فرو میبرد.
عایشه از پیامبر (ص) نقل کرده است:لشکری آهنگ کعبه میکنند. پس زمانی که به زمین بیداء در آمدند،[زمین] همه ی آنها را فرو میبرد.
البته موارد اتفاقی دیگری نیز وجود دارد،مانند: امدادهای الهی،طلوع خورشید از مغرب،مشخصات ظاهری امام،فراوانی نعمت در زمان ظهور،بیعت بین رکن و مقام و …..
برچسبها: شيعه وسني, امام زمان, عج
سه مشکل اصلی جوانان
-یافتن دوست
همه ما به دنبال دوستان خوب هستیم ولی یادمان باشد بی دقتی در انتخاب دوست بدتر از نداشتن دوست است! بنابراین در انتخاب دوست دقت كنید. گاهی نوجوانان (و والدین آنها) اجازه می دهند دیگران در مورد نحوه لباس پوشیدن آنها تصمیم بگیرند. والدین باید بدانند كه فرزندانشان به همراه دوستان خود كجا می روند. در واقع آنهایی كه به فرزندانشان آزادی مطلق می دهند، در باد می كارند و در طوفان درو می كنند.
2- رابطه با والدین
مهم ترین مشكل والدین با فرزندان در فقدان ارتباط میان آنها ریشه دارد. والدین حتما باید فرزندان خود را راهنمایی كنند و دراین میان وظیفه اصلی بر دوش پدران است.
بسیاری از والدین سعی می كنند كه با صرف پول محبت فرزندان خود را جلب كنند در حالی كه تمایل به مادیات یكی از بزرگ ترین مشكلات عصر ماست.
فرزندان باید از والدین خود اطاعت كنند. والدینی كه قوانین جامعه را زیرپا می گذارند نمی توانند از فرزندان خود انتظار فرمانبرداری داشته باشند.
3- یافتن همسر
به علت آمار بالای طلاق، یافتن یك همسر مناسب برای جوانان كار آسانی نیست. جوانان باید در انتخاب همسر دقت زیادی داشته باشند، زیرا پای یك عمر زندگی درمیان است.
اكثر والدین غالبا دوست دارند خودشان برای فرزندشان همسر پیدا كنند و این، اشتباه بزرگی است اگر چنین ازدواجی توأم با موفقیت نباشد و به طلاق منجر شود والدین به شدت آماج انتقاد قرارمی گیرند.
برخی از والدین به جایگاه اجتماعی و اقتصادی عروس یا داماد خود بیشتر از شخصیت او اهمیت می دهند ولی یادمان باشد تنها انسان هایی از آزمایش های دشوار زندگی سربلند بیرون می آیند كه از شخصیت والایی برخوردار باشند.
زنگ خطر
عوامل افزایش سن ازدواج
کارشناسان امور اجتماعی عوامل زیادی برای افزایش سن ازدواج عنوان کرده اند که ما در این جا این عوامل را در سه بخش عمده، مطرح می کنیم:
الف) عوامل اجتماعی
زندگی اجتماعی گرچه یکی از ضروریات حیات انسان است، به طوری که بشر بدون اجتماع قادر به ادامه زندگی نیست، اما با این حال، اگر در برنامه ریزی و سیاست اداره جامعه، دقت کافی نشود، مشکلات زیاد به وجود می آید.
یکی از عوامل افزایش سن ازدواج به مسائل اجتماعی برمی گردد که در ذیل به چهار عامل آن اشاره می شود.
۱ـ افزایش جرایم و آسیب های اجتماعی
بالا رفتن جرایم و آسیب های اجتماعی مانند: اعتیاد، بی بندوباری، همسر آزاری، طلاق، روابط سرد همسران، دخالت اطرافیان و مانند آن نه تنها موجب از هم پاشیدگی خانواده ها شده است، بلکه باعث سلب اعتماد جوانان از ازدواج گردیده و سبب شده است که جوان امروز به ازدواج به عنوان عامل خوشبختی، نگاه نکند و سرنوشت خود را به کسانی که در دام این آسیب ها گرفتار شده اند، تشبیه کند.
۲ـ تحصیلات دانشگاهی
طولانی بودن مدت تحصیلات دانشگاه و افزایش نسبت دختران به پسران (که طبق بعضی آمارها تنها ۳۵/۴۳ درصد کسانی که در کنکور شرکت می کنند، پسر هستند)۱۴، سبب شد
اولاً، اغلب پسران و دختران تا پایان تحصیلات و بعد هم تا به دست آوردن شغل، از ازدواج سرباز زنند؛
و ثانیاً، دختران به علت داشتن تحصیلات دانشگاهی حاضر به ازدواج با پسران پشت کنکور مانده نباشند و درصد بالایی از آنان بدون همسر بمانند، یا به ازدواج ناخواسته تن بدهند؛ چنانکه امروز شاهد این معضل هستیم.
۳ـ عدم توازن جمعیت پسران و دختران آماده ازدواج در ایران
بنا بر برخی آمارها، جمعیت دختران در شرف ازدواج، یک میلیون و ششصد هزار نفر بیش از پسران آماده ازدواج است و این خود سبب می شود پسران در ازدواج رقابت نکنند و در نتیجه عجله ای نداشته باشند.۱۵
۴ـ به هم خوردن توازن دختر و پسر در روستاها
طبق آمارها، به علت مهاجرت پسران روستایی به شهرها برای جستجوی کار، جمعیت دختران روستایی آماده ازدواج دو برابرِ گذشته است.
ب) عوامل اقتصادی
یکی از عمده ترین دلایل تأخیر ازدواج از نظر جوانان، عوامل اقتصادی است.
در یک گفتگوی ساده و خودمانی با جوانان، خصوصاً پسران، می توان به آسانی فهمید که علت نداشتن تمایل به ازدواج در اکثر آن ها برخوردار نبودن از شغل، مسکن و تهیه لوازم و ضروریات زندگی و جشن ازدواج است.
در این بین خانواده های دختران هم مشکل تهیه جهیزیه را سد بزرگی برای ازدواج دخترانشان می دانند، خصوصاً خانواده هایی که چند دختر با فاصله های سنی کم، دارند.
بنابراین عدم توان اقتصادی کافی، انگیزه ازدواج جوانان را پایین می آورد و اجازه نمی دهد آنان در سن پایین ازدواج کنند. اما گاهی داشتن شغل مانع ازدواج می شود و آن در صورتی است که دختران شاغل شوند.
بسیاری از دخترانی که شغلی برای خود دست و پا می کنند و مشغول به کار می شوند، رغبت خود را نسبت به ازدواج از دست می دهند.
دلایلی که باعث کاهش میل آن ها به ازدواج می شود عبارت است از:
۱ـ دختران وقتی شاغل می شوند، توان اقتصادی شان بالا می رود و به استقلال اقتصادی می رسند. از آنجایی که یکی از انگیزه های دختران برای ازدواج، نیاز اقتصادی است و از مجرد ماندن خود احساس سربار خانواده بودن دارند، با رسیدن به استقلال اقتصادی این انگیزه در آن ها از بین می رود و در نتیجه بسیاری از آنان رغبت چندانی به ازدواج ندارند.
بنابراین دخترانی که به ازدواج به عنوان یک تکیه گاه اقتصادی نگاه می کنند، اگر با به دست آوردن شغل به منبع اقتصادی خوبی برسند، دلیلی برای ازدواج ندارند و تا مجبور نشوند، ازدواج نمی کنند.
چنانکه وجود این عامل در زنان بیوه نیز بزرگ ترین مانع را برای تن دادن آن ها به ازدواج مجدد ایجاد می کند.
۲ـ داشتن شغل از این جهت که هم منبع اقتصادی است و هم سرگرمی خوبی است که می تواند در انسان نشاط و شادی به وجود آورد، جایگاه خاصی در بین دختران دارد.
گاهی علاقه به شغل در دختران چنان زیاد می شود که به خاطر ترس از از دست دادن آن، ازدواج نمی کنند و خواستگاران را به بهانه های مختلف رد می کنند. بنابراین شاغل شدن دختران یکی دیگر از انگیزه های ازدواج آنان که رها شدن از تنهایی و انس گرفتن به همسر است را ضعیف می کند و جانشین مناسبی برای ازدواج، نزد آن ها محسوب می شود.
۳ـ دختری که شاغل است، معمولاً خواستگاران بیشتری نسبت به سایر دختران دارد. به همین خاطر از تأخیر انداختن ازدواج واهمه ای ندارد، زیرا شانس خود را برای ازدواج، حتی اگر سن او هم افزایش پیدا کند، زیاد می بیند.
بنابراین شاغل شدن دختر (بر عکس شاغل شدن پسر که سبب زیاد شدن انگیزه به ازدواج است) انگیزه او را نسبت به ازدواج کاهش می دهد. این عامل امروزه در کشورهای غربی تأثیر چشمگیری در کاهش رغبت دختران به ازدواج داشته و حتی بسیاری از دختران و زنان غربی به خاطر همین عامل، تا آخر عمر مجرد می مانند که خود می تواند سبب به وجود آمدن بسیاری از مشکلات اجتماعی و اخلاقی شود.
در کشور ما نیز تأثیر شغل دختران در تأخیر ازدواج، گرچه مانند جوامع غربی نیست، ولی کمابیش دیده می شود و خطر گسترده تر شدن آن، وجود دارد.
ج) عوامل فرهنگی
گرچه کشور ما از فرهنگ غنی و کامل اسلامی برخوردار است، ولی به دلایلی چون نفوذ فرهنگ بیگانه و مانند آن، این فرهنگ کم رنگ شده و سفارش های اکید اسلام به تعجیل در ازدواج و کراهت از تأخیر آن، تا حدودی بین جوانان به فراموشی سپرده شده است. جوان ایرانی که در گذشته مهم ترین برنامه او در اولین فرصت ازدواج و تشکیل زندگی بود، امروزه دیگر چنین عقیده ای ندارد و حتی برخی زمان ازدواج را مخصوص میان سالی می دانند، و این احتمال وجود دارد که این فرهنگ مخرّب، گسترده و فراگیر شود.
به هر حال عوامل فرهنگی را می توان از سه جهت در تأخیر ازدواج مؤثر دانست:
۱ـ منسوخ شدن ارزش های معنوی
منسوخ شدن ارزش های معنوی و جایگزین شدن ارزش های مادی، سبب شده بسیاری از جوانان به همه چیز، از جمله ازدواج ،رنگ و لعاب مادی بدهند و به جای این که کسب فضایل انسانی را هدف خود قرار دهند و ازدواج را عاملی برای نزدیک تر شدن به خدا و کامل شدن ایمان بدانند، در جمع مال دنیا و نمایاندن ظواهر فریبنده زندگی مادی، مسابقه بگذارند.
این طرز تفکر همه چیز از جمله ازدواج را تحت تأثیر قرار می دهد. اما جوانی که دغدغه اصلی اش حفظ و کامل شدن ایمانش است، چون ازدواج را ایجاد کننده نیمی از ایمان می داند، تمام امکانات خود را برای به دست آوردن آن بسیج می کند.
۲ـ آرمان گرا بودن جوانان
بعضی از جوانان امروزی، به علت خامی و نپختگی که هیچ تناسبی با زندگی پیچیده کنونی ندارد و نیز به علت عدم اعتماد به تجربه های والدین و قدیمی دانستن آن ها، از واقعیت های زندگی بی اطلاع مانده اند و در نتیجه نمی توانند درباره موضوعی چون ازدواج، واقع گرا باشند، بلکه آرمانی فکر می کنند و در عالم خیال پرواز می کنند.
این طرز تفکر، یکی از دو پیامد منفی زیر را دارد: یا ازدواج نمی کنند و منتظر همسری آرمانی هستند و یا ازدواجشان مبتنی بر احساسات است که نتیجه آن شکست و سرخورده شدن از ازدواج است.
مشکلات جوانان امروز چیست؟
مشکلات جوانان امروز چیست؟
تفكر جمعی و شعور سیاسی مردم تحت تاثیرموجی از اطلاعات گوناگون روز به روز متحولشده، چیزی كه در كمتر جای دنیا اتفاق میافتد.بهتر است بگوییم مردم هیچكجای دنیا تا ایناندازه سیاسی نیستند…سیاست و دانش تجزیه وتحلیل آن خاص، «انتواگتوئلها» یا به قولخودمانیتر، روشنفكران و خواص است… امامردم خوب میدانند كه چه طور باید خوبزندگی كرد… و دولت و نهادهای مدنی برای اینمهم ارزش فوقالعادهای قائلند وسرمایهگذاریهای هنگفتی میكنند.نگاهی به كمپهای كار و مناطق مختلفسكونت مهاجران ایرانی در برخی كشورهایاروپایی گاه آنقدر تامل برانگیز و اثرگذار استكه نمیتوان آنرا نادیده گرفت.جوانان و گاه نوجوانانی با آرزوی دستیابی به«مدینه فاضله» بار سفر میبندند و با سختی وتحمل مصائب مختلف راهی سرزمینهای موعودمیشوند…طی مسیر اغلب با عبور از مرزهایخاكی با پای پیاده و یا سواره و در شرایط قاچاق وپنهانی صورت میگیرد… آنها با دلی پر از امیدمیروند تا آنچه را كه میخواهند و نمیتوانند درخانه پدری و سرزمین مادری بیابند، در سرزمیناجنبی جستجو كنند.بسیاری شان از این كه بعد از گرفتن مدركدانشگاهی مجبور باشند كارآموزی كرده و یا ازصفر شروع كنند خوششان نمیآید…خیلیها كهخوش باورترند، خیال میكنند از گرد راه دانشگاهكه فارغ آیند حتما با مدرك لیسانس وفوقلیسانس هر جا بروند رییسشان میكنند وبرج، به برج هم پاداش و حقوق نیم میلیونی بایدبگیرند…اما این روزها خیلیها به این حقیقتغیرقابل انكار پی بردهاند، در شرایطی كه دریافتمدرك فوق لیسانس ظرف سالهای اخیر بسیارآسان شده است…آن كس كه پول دارد و كمیهم تلاش كند، راحت میتواند خود را بالاتربكشد و پست بهتری برای آینده خود در خیالاتشتصور كند. با این همه چند صباحی كه از فارغ التحصیلیمیگذرد… این باور كه دستیابی به عرصهایمناسب برای فعالیت و ورود به بازار كار، متعلق بهاز ما بهتران است. چه كسی باور میكند در سرزمینی كه نفت وزمین بسیار و معادن كشف نشده و امكانات وسیعیهست تا همه جوانانش فرصت و شانس یكزندگی خوب را به محك تجربه گذارند، آب ازآب تكان نمیخورد وقتی از نخبگان والمپیادیها گرفته تا بچههایی با استعدادها وتواناییهای مختلف میروند، تا آنچه در چنتهدارند در دیاری دیگر به منصه ظهور درآورند. دو سه سال پیش وقتی برای انجام پروژهپایاننامه با استاد راهنمایم قرار میگذاشتم…اوپنج شماره تماس مختلف به من داد كه هر كداممتعلق به جایی بود…همان موقع با خودم فكر كردم عجب آدمفعال و پركاری، مگر میشود به همه این كارهارسید. ساعتی كه برای ملاقات با او به دفتر كارشدر یكی از سازمانها رفتم، پلاك بالای در نشانگرآن بود كه آقای دكتر…مدیر عامل آن سازماناست. تا حدی خجالت زده بودم كه مزاحم وقتاستاد شدهام… بعد كه به اتاقكار ایشان هدایتشدم. منشی دفترشان توضیح داد، چند دقیقهدیگر آقای دكتر جلسهشان تمام میشود. حدود۲۰ دقیقه معطل شدم. پس از خاتمه جلسه،چهرههای آشنایی از چند سازمان و نهاد دیگر راكه به دلیل حرفهام از نزدیك با آنها مصاحبهداشتم، از اتاق آقای دكتر بیرون آمدند، بعدمتوجه شدم این مجموعه خودشان یك شركت وانجمن فرهنگی تشكیل دادهاند كه اتفاقا استاد منمدیر آن شركت است و جلسه ماهیانهشان در اتاقكنفرانس آقای مدیرعامل تشكیل میشود و البتهخرج پذیرایی آقایان هم برعهده سازمان متبوعآقای مدیرعامل است. دو روز بعد، قرار دیگری با هم داشتیم در یكیاز سازمانهای فرهنگی و چند رو زبعد نشستن دریكی از دفاتر رسانهای كه در اولی استاد راهنمایمن مشاور مدیرعامل و در دومی مدیرمسئولتحریریه بود. از او پرسیدم، امكانش هست در یكیاز این نهادهای تحت خدمت، جای كاری برایمن وجود داشته باشد. او گفت، متاسفانه اینروزها كار محدود است و متقاضی زیاد، اما تلاشمرا میكنم و اگر خبری شد، حتما خبرت میكنم. البته هیچ وقت از آن استاد محترم خبری نشدو من بالاخره پایان نامهام را دفاع كردم. «شیوا چادر شب فروش» فارغ التحصیلرشته تغزی، كه اخیرا از طریق اینترنت توانستهبرای ادامه تحصیل و كا در دانشگاه «مكگیل»كانادا پذیرش دریافت كند، در این باره میگوید:روزی كه با رتبه خوب در این رشته قبول شدمواقعا با علاقه تمام سعی كردم به طور همزمان دریكی دو كارخانه محصولات غذایی كه آشنایانیداشتم كارآموزی كنم و تصور میكردم بعد ازكارآموزی، جذب همانجاها میشوم، اما چونمتاسفانه آشنایان من پارتیهای وزینی نبودند،نتوانستم علیرغم داشتن سابقه كار و مدرك لیسانسمشغول شوم، بعد برای مدتی سعی كردم اینجا وآنجا همچنان به عنوان كارآموز مشغول شوم، كهالبته هر كدام شش ماه بیشتر دوام نداشت،دستآخر، منشیگری یك شركت پخش موادغذایی را به من پیشنهاد كردند كه گفتم این چهربطی به تحصیلم دارد؟…گفتند فعلا همین است،مدتی سعی كردم به دلیل علاقه زیاد و تواناییامدر ترجمه یكی دو كتاب رشته تحصیلیام راترجمه كنم، اما باز هم برای یافتن یك ناشر وحمایتكننده با مشكل مواجه شدم.
«فرید صباحی» فارغ التحصیل رشته ارتباطاتمیگوید: از ابتدای تحصیل در چند نشریه مشغولبودم، چون نشریات هیچ كدام حقوق ثابت یا بیمهنداشتند… یكی دو تای آن كه تعطیل شد، كاریدر یكی از شركتهای تبلیغاتی به من پیشنهاد شدو همزمان، بازهم بهخاطر درآمد اندك مجبورشدم در اداره پست بهصورت روزمزد فعالیتكنم. خیلی از همكارانم كه در آنجا روزمزدی كارمیكردند، مجبور بودند بهخاطر دادن آمار بالا ودریافت پورسانت و مزد بیشتر از كار بدزدند.چون كار دیگری نداشتند…در چنین شرایطینوشتن گزارش و مطلب و دنبال سوژه رفتن وتحقیق كردن واقعا مشكل بود. بدتر از همه آن بودكه اغلب اینطرف و آنطرف در بعضی سازمانهاو ادارات با برخی از همكلاسیهایم كه اتفاقاپارتی ویژهای داشتند، برخورد میكردم كه برمسند چند شغل كلیدی تكیه زدهاند در حالیكهسوادشان از بقیه گاه نه تنها بیشتر نبود، بلكه كمترهم بود. به نظر این درد بزرگیست كه آدم تمام آنچهرا كه باید، برای رسیدن به موفقیت در خود جمعآورد، اما امكان استفاده از آن هرگز مهیا نشود.وقتی به هر دری میزنی آنچه میخواهینمییابی، كم كم اعتماد به نفست را از دستمیدهی… در یكی از همین جاهایی كه مشغولبودم، خودم میدیدم كه چگونه جوانانتحصیلكرده و ماهر به كار، به خاطر بستن قرار دادقطعی و دریافت چند هزار تومان بیشتر زیر آبیكدیگر را میزدند و یا تن به برخی رویههایغیراخلاقی میسپردند.«دكتر عنایت ا…میرورزنده» جامعه شناس وفارغ التحصیل دانشگاه «كالیفرنیا» طی مصاحبهایدر خصوص مشكلات و مصائب جوانان امروزمیگوید: نهادهای اجتماعی همانگونه درشكلگیری شخصیت و آرمانگرایی نوجوانان وجوانان موثرند كه خانواده و نهاد آموزش وپرورش و از آنجایی كه هنوز در كشورما همهخانوادهها به آن بالندگی و تفكر كافی در شناختروانكاوانه با فرزندان خود دست نیافتهاند وهمچنان نیازمند تعلیمات ویژهاند، این مهم بردوش نهاد آموزش و پرورش است. آموزش و پرورش وقتی میتواند به ترتیبنسلی توانا، مبتكر و خلاق، اهتمام ورزد كه ازیگانگی آراء و یكپارچهگی رویه سود برده وقوانین وضع كند كه خالق نسلی نمونه شود.ریختن مجموعهای از اطلاعات مختلف و گاهبیاستفاده در ذهن بچهها و دادن و اعمالراهكارهای جورواجور و پیاده سازی نظامهایرنگارنگ گاه حتی طی دو سال پیاپی بدون كاركارشناسانه و نظرسنجی و تحقیق تنها موجب ازهمپاشیدگی نظام فكری نسلها و گاه افراد یكرده یا نسل میشود. بازآموزی و طراحی به روزهمیشه و در همه جای دنیا مرسوم است، اما شیوهآموزش در غالب نظامهای آموزشی چیزینیست كه ناگهان هر سال مورد تغییر و تحول قرارگیرد. وی همچنین میافزاید: داشتن آموزشخوب، فراگیری فنون، برای به دستآوردن كار ودرآمد مناسب مجموعهای ست كه منجر به كسبو احیای اعتماد به نفس در جوانان میشود. اینجوانان، همانهایی هستند كه آن طرف مرزهایاین كشور، در بسیاری از موارد، جایگاهها ومقامات عالی در خور توجهی به دست آوردهاند.چندی پیش، در میان یكی از مقالات روزنامه،توجهم به مقالهای درباره تهیه یك فنجان چای دركره جلب شد، كه نویسنده آن از نزدیك با سفر بهكشور كره تحقیق نسبتا جالبی درباره مراسم تهیهچای در كره و مقایسه آن در برخی شرایطاقتصادی و تصمیمگیریهای داخلی ایران كردهو در پایان با حضور در یكی از جلسات، در یكی ازشركتهای به نام كرهای، شاهد سخنرانی مدیرجوان آنجا بوده، كه از برنامه های آینده اینشركت گفته و در پرسش نویسنده از وی درخصوص چگونگی دستیابی به این برنامههایآرمانی بالبخند و بسیار جدی پاسخ میدهد، اگرغیر از این اتفاق بیفتد بر اساس رسم، خود را ازبالای ساختمان شركت به زیر پرتاب میكند.كاری كه چندی پیش برای یكی از مدیران شركتمعروف كرهای اتفاق افتاد. مطمئنا اگر چین میلیاردی میتواند بازارهایجهان را با نیروی انسانی جوان ماهر خود فتح كندو اقتصاد دنیا را بلرزاند، آیا ایران، با وجودجمعیت بیش از۶۰درصدی جوان كه روز به روزنیز متخصصتر میشود، از عهده این مهمبرنمیآید ما در كشورمان، پول داریم، نیروی انسانیداریم، اما «مدیریت» نداریم، نفت از ۱۰دلار به۵۰ دلار میرسد، اما هیچ اتفاقی در وضع اقتصادمردم نمیافتد، به خصوص جوانانی كه به دنبالكار، مسكن و ازدواج هستند. ما زمین داریم،كشاورز داریم، اما میوهها در باغها به قیمت ارزانخریده میشود و در شهرهای بزرگ به قیمت بالافروخته میشود. به نظر شما راز این موضوع درچیست؟ عدم مدیریت صحیح و اگر هم مدیریتیباشد، یك مدیریت سنتی و بومی است و همین امرباعث شده كه جوانان به مدیران گذشته بی اعتمادشوند و از طرفی مسئولین با تجربه هم به جواناعتماد چندان ندارند تا امور را به دست آنانبدهند، شاید همین امر باعث شده كه طیسالهای اخیر، بیشتر پستها در دست عدهایخاص بوده و دست به دست شده است. شایدسنتی فكر كردن مدیران گذشته كشور و عدماعتماد به جوانان، راز موضوع یاد شده بود، پسباید به این جوانان اعتماد كرد و این جوانان رادرك كرد، جوانان این مرز و بوم اعتقاد دارند كهما نسل سومیها، را یك جوان بهتر درك میكند وزمانی كه این جوان، مدیر هم باشد، نسل سومجوان را بهتر درك میكند و جوان هم این مدیرنسل سومی را به همان شكل درك میكند،بههرحال باید مشكلات جوان را حل كرد و چهبهتر كه مشكل جوانان را مدیران جوان حل كنند.
ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز،
ا ی مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز،
کان سوخته را جان شد و آواز نیامد.
این مدعیان در طلبش بی خبرانند،
کان را که خبر شد، خبری باز نیامد….
یا مهدی ادرکنی ، متی ترانا و نراک…..
راههای تشخیص صدق و کذب دیدار افراد با امام زمان(عج)
راههای تشخیص صدق و کذب دیدار افراد با امام زمان(عج)
*رؤیت حضرت به چند طریق امکان دارد و تشخیص صدق و کذب آن چگونه است؟
رؤیت حضرت در عصر غیبت کبرا به سه صورت ممکعن است:
الف) در عالم خواب؛
ب) در حال مکاشفه؛
ج) در حال بیداری.
که در حال بیداری از نظر کیفیت و نحوه دیدار سه گونه دارد:
۱ ـ دیدار با حضرت با عنوان غیرحقیقی؛ به گونهای که دیدارکننده هنگام ملاقات و بعد از آن، هیچ گونه توجهی به شخص حضرت ندارد و ایشان در این دیدار، فردی عادی و ناشناس تلقی میشود، این رؤیت ممکن است برای بسیاری از افراد به طور تصادفی و ناشناس رخ دهد و حضرت با افراد برخورد داشته باشد، ولی هرگز او را نمیشناسند.
۲ـ دیدار حضرت همراه با شناخت؛ یعنی شخص دیدار کننده حضرت را به هنگام دیدار بشناسد، این نوع رؤیت، بسیار اندک و انگشت شمار است؛ زیرا چنین رؤیتی با فلسفه غیبت منافات دارد و در عصر غیبت، اصل بر این است که حضرت از چشمان مردم پنهان باشد، مگر در مواردی که مصلحت مهمتری اقتضا کند و حضرت بنا به مصالحی خود را بشناساند که این نوع دیدار فوقالعاده اندک است؛
۳ـ رؤیت حضرت در حال غفلت از حضور امام، یعنی شخص حضرت مهدی(عج) را ملاقات میکند، ولی در آن حال به حضور حضرت توجهی ندارد و وی را فردی عادی میپندارد، اما پس از ملاقات با توجه به دلایل و شواهد موجود، یقین پیدا میکند که وی امام عصر(عج) بوده است.
بیشتر تشرفاتی که در کتابها نقل شده است، از این نوع است و نشناختن نیز یا به دلیل غفلت شخص دیدار کننده در آن حال است و یا به دلیل اینکه حضرت در او تصرفات تکوینی و ولایی کرده و اجازه شناخت را به وی نمیدهد؛ ولی بعد از جدایی، از قراین دیگر قطع پیدا میکند که وی امام بوده است.
اما تشخیص صدق و کذب چنین رؤیتهایی، به دلیل یقینی و صدق گوینده نیاز دارد، چنین ادعاهایی از افراد ناموثق و بیتقوا پذیرفتنی نیست و اصل بر تکذیب مدعی چنین دیدارهایی است، مگر اینکه به صحت گفتار وی یقین داشته باشیم.
دلیل ناشناس بودن امام زمان(عج) در عصر غیبت
*چرا افراد هنگام ملاقات امام را نمیشناسند؟
زیرا غیبت که به معنای ناشناس بودن حضرت است، اقتضا میکند که دیگران حضرت را نشناسند، پس نشناختن حضرت در چنین ملاقاتهایی طبق قانون غیبت بوده و دلیل نمیخواهد؛ زیرا ایشان در حال غیبتاند و نباید غیبت و ناشناس بودن، به ظهور و شناسایی تبدیل شود.
در عین حال با اینکه در زمان غیبت به دلایلی که موجب غیبت شده، امام مهدی(عج) باید از دیدهها مخفی باشند، ممکن است کسانی که مشکل بزرگی دارند یا به مقامات معنوی عالی دست یافتهاند، به محضر آن حضرت شرفیاب شوند.
البته این شرفیابی میتواند متفاوت باشد، برخی حضرت را میبینند ولی نمیشناسند؛ گروهی میبینند و میشناسند و حضرت هم با آنان سخن میگوید؛ برخی او را میبینند و میشناسند و اجازه مییابند که با ایشان سخن بگویند، این تفاوتها به دلیل اختلاف درجات معنوی افراد است.
در هر حال دلیل اینکه افراد کمی هنگام ملاقات، آن حضرت را میشناسند، آن است که شایستگی دیدن همراه با شناخت، در افراد کمی وجود دارد.
چرا نباید برای دیدن بقیةالله(عج) اصرار کرد
*آیا دیدن امام زمان(عج) دارای شرایط خاصی است و نصیب هر کسی میشود؟ و آیا ندیدن آن حضرت مصلحتی دارد؟
دیدن امام زمان(عج) در عصر غیبت کبری امکان داشته و اگر کسی توفیق یابد، سعادت بزرگی نصیبش شده است، اما همه سعادت این نیست که انسان شبانهروز تلاش کند و خواهان دیدن امام باشد، البته دیدن حضرت سبب نمیشود که انسان گناه نکند؛ زیرا برخی انسانهای معاصر دیگر امامان(ع) با وجد دیدن امام معصوم باز هم گناه میکردند و حتی گاهی با آنها مخالفت میکردند.
دیدن حضرت تأیید بر کردار درست انسان نیست؛ اگر چه نصیب هر کس نمیشود، ندیدن حضرت هم دلیل بر خرابی اعمال نیست، بسیاری از بزرگان، علما و مجتهدان، امام زمان(عج) را ندیدند، ولی چه بسا افرادی که مسلمان هم نبودند، ولی چون به مقام اضطرار رسیدند، حضرت از آنها دستگیری کرده و از این جهت امام را دیده باشند.
مهم این است که اگر ما او را نبینیم، او ما را میبیند و همین اعتقاد برای ترک گناه کافی است.
احمد بن حسن بن ابیصالح خجندی، مدتی در جستوجوی امام زمان(عج) شهرها را میگشت و بسیار جدی بود و اصرار داشت که به حضور آن حضرت مشرف شود، عاقبت نامهای از طریق حسینبن روح به این مضمون برای حضرت مهدی(عج) نوشت: «دل من، شیفته جمال تو گشته و همواره در فحص و طلب تو میکوشم، تمنا دارم جوابی مرحمت فرمایید که قلب من ساکن شود و دستوری در این باره فرمایید».
جواب آمد: «هر کس در خصوص من جستوجو و تجسس کند، مرا میطلبد و هر کس مرا بیابد، به دیگران بنماید و هر کس مرا به دیگران بنماید، مرا به کشتن دهد و هر کس مرا به کشتن دهد، مشرک شود».
بنابراین احتمال دارد که به صلاح ما نباشد آن حضرت را ملاقات کنیم، چه بسا دیدار حضرت مایه عجب، تکبر و خودپسندی ما شود که خود مایه هلاکت انسان است.
نظر آیتالله بهجت درباره علت نقاب دیدار ما با امام زمان(عج)
*آیا اگر از گناه اجتناب کنیم و منتظر واقعی باشیم، امام زمان(عج) به ما سر میزند؟
قطعا گناه کردن، مهمترین علت محرومیت از عنایات امام زمان(عج) است، امام مهدی (عج) نیز در توقیع شریفشان به شیخ مفید میفرماید: «ما را از ایشان(شیعیان) چیزی محبوس نکرده است، مگر گناهان و خطاهایی که از ایشان به ما میرسد و ما آن را ناخوش میداریم و از ایشان نمیپسندیم».
آیتآلله بهجت نیز بیان فرمودهاند: اگر بفرمایید چرا به آن حضرت دسترس نداریم، جواب شما این است که چرا به انجام واجبات و ترک محرمات ملتزم نیستند؟ او به همین از ما راضی است؛ زیرا «اورع الناس من تورّع عن المحرمات»؛ پرهیزکارترین مردم کسی است که از کارهای حرام بپرهیزد، ترک واجبات و ارتکاب محرمات، حجاب و نقاب دیدار ما از آن حضرت است.
بنابراین اگر ما از گناه اجتناب کنیم و منتظر واقعی باشیم، به مقامی میرسیم که غیبت و حضور برایمان فرقی ندارد، امام سجاد(ع) به ابوخالد کابلی میفرماید: «ای ابوخالد! به درستی که مردم زمان غیبت حضرت مهدی(عج) آنان که معتقد به امامت هستند و در انتظار ظهور او به سر میبرند، با فضیلتترین مردم همه زمانها هستند؛ به دلیل اینکه خداوند متعالی عقل و فهمی به آنان عنایت کرده که غیبت در نزد آنان به منزله ظهور و مشاهده گشته است».
از این رو، در حدیث دیگری امام جعفر صادق(ع) میفرماید: «هر کس دوست دارد که از یاران حضرت قائم(عج) شود؛ باید که منتظر باشد و در عین حال به پرهیزکاری و اخلاق نیکو مشغول شود».
بنابراین اگر کسی ترک گناه کند و منتظر امامش باشد، از یاران واقعی حضرت به شمار میآید، آنگاه اگر بزرگترین توفیق الهی او را دریابد، غیبت و و ظهور حضرت برایش تفاوت نخواهد داشت.